مارک اسپینر. گاردین: برای سازندگان٠«آرتیست»، Ùیلمی Ú©Ù‡ با بازگشتن به دنیای «سینمای صامت» پنج جایزۀ اسکار Ùˆ از جمله جایزۀ «بهترین Ùیلم» را به دست آورد، «سکوت» معنایی معادل٠«طلایی» داشت.
بعضی ها معتقدند Ú©Ù‡ «آرتیست» با Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ از ØªØØ±ÛŒÚ© Ø§ØØ³Ø§Ø³Ø§Øª رمانتیک نسبت به دوران گذشتۀ هالیوود، دل٠اعضای آکادمی اسکار را برده است. اما ØØªÛŒ بدون توجه به جوایزی Ú©Ù‡ این Ùیلم به دست آورده، نمی شود انکار کرد Ú©Ù‡ این Ùیلم توانسته به شیوه ای تازه توجه عموم را به خود جذب کند؛ در واقع Ùیلم «آرتیست» با دستکاری در ØÙˆØ§Ø³ تماشاگران ØØ±ÙÙ‡ ای سینما، به آنها این امکان را Ù…ÛŒ دهد Ú©Ù‡ با Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ از تخیل شان در شکلگیری داستان Ùیلم مشارکت کنند.
در این Ùیلم تماشاگر به شیوه ای ناآشنا Ùˆ Ù…ØªÙØ§ÙˆØª با عادت اش، با شخصیت ها Ùˆ داستان Ùیلم درگیر Ù…ÛŒ شود Ùˆ کارگردان٠«آرتیست» با Ù…ØØ±ÙˆÙ… کردن بازیگران از صدای شان، تمام توجه مخاطب را به ژست، کنش Ùˆ ØØ±Ú©Øª شخصیت ها معطو٠کرده است.
در Ùیلمی ماننـد «آرتیست» تمـاشـاگر به شیـوه ای متÙـاوت با عـادت اش، با شخصیـت ها Ùˆ داستـان Ùیلـم درگیـر Ù…ÛŒ شـود Ùˆ با ØÙ€Ø°Ù٠«صدا» تمـام توجـه به «ژسـت»، «کÙÙ€Ù†ÙØ´Â» Ùˆ «ØÙ€Ø±Ú©ØªÂ» مـعطو٠می شـود.
 البته Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ از ژست Ùˆ ØØ±Ú©Øª Ùˆ کنش در Ùیلم های ناطق هم وجود دارد اما وقتی کلام ØØ°Ù Ù…ÛŒ شود ØØ±Ú©Øª ساده ای مانند «بالا بردن ابرو» Ù…ÛŒ تواند اهمیت Ùˆ معنای ویژه ای پیدا کند Ùˆ یا «نگاهی عاشقانه» در زمانی Ú©Ù‡ نباید هیچ ØØ±ÙÛŒ زده شود، نیروی غریب Ùˆ ناآشنایی پیدا Ù…ÛŒ کند.
به این ترتیب، Ù…ØØ±ÙˆÙ… کردن٠مخاطب از ØØ³ های معمول اش، یا Ú©Ù…ÛŒ مغشوش کردن ØªØ¹Ø§Ø¯Ù„Ù ØØ³ های طبیعی، برای مخاطب دریچه ای تازه ایجاد Ù…ÛŒ کند تا از خلال آن به شیوه ای Ù…ØªÙØ§ÙˆØª شاهد ماجرا باشد Ùˆ این Ø§ØªÙØ§Ù‚ موجب آزاد شدن نیروی شدیدی Ù…ÛŒ شود.
شیوه ای Ú©Ù‡ سازندگان «آرتیست» برگزیده اند، به Ø´Ú©Ù„ های دیگر، در سایر هنرها هم خود را نمایان Ù…ÛŒ کند. چندین سال است Ú©Ù‡ خود٠من Ùˆ همکارانم در کمپانی «Sound & Fury» سعی داشته ایم Ú©Ù‡ با قرار دادن٠تماشاگران در وضعیت «تاریکی٠مطلق» Ùˆ در عین ØØ§Ù„ ØªØØ±ÛŒÚ© قدرت شنیداری شان، شدت نیروی تخیل تماشاگران را تشدید کنیم.
همۀ ما برخی اوقات Ø§ØØ³Ø§Ø³ کرده ایم Ú©Ù‡ در سالن های تئاتر به این همه تابلوهای هشدار دهنده ( Ùˆ از جمله تابلوی سبزرنگ همیشه روشنی Ú©Ù‡ در تمام طول اجرای٠نمایش «راه خروج» را نشان Ù…ÛŒ دهد) واقعا Ø§ØØªÛŒØ§Ø¬ÛŒ نیست. اما از این مشکل Ú©Ù‡ بگذریم، قرار Ú¯Ø±ÙØªÙ† در Ù…ØÛŒØ·ÛŒ با تاریکی٠قیرگون، Ú©Ù‡ در آن شما ØØªÛŒ نتوانید ØØ±Ú©Øª دست تان مقابل چشم تان را ببینید، Ù…ÛŒ تواند به ابزاری برای یک آزمایش٠تئاتری بدل شود Ùˆ Ù…ÛŒ تواند نتایج غریبی هم داشته باشد.
 ما در چنین وضعیتی دیده ایم Ú©Ù‡ تماشاگران مان از اینکه تا Ú†Ù‡ ØØ¯ تخیل شان آزاد شده، چطور هیجان زده شده اند Ùˆ البته مسØÙˆØ± چنین تجربه ای شده اند.
در چنین تجربه ای، این جهان٠صدا است Ú©Ù‡ – با ØØ¶ÙˆØ±Ù بازیگران زنده در کنار تماشاگران، ولی بدون وجود صØÙ†Û€ نمایش – توانسته در تاریکی کامل آنها را به درون قلب داستان بکشاند.
شاید با خواندن این تعری٠Ùکر کنید Ú©Ù‡ من از یک تجربۀ رادیویی ØØ±Ù Ù…ÛŒ زنم، ولی اصلا چنین نیست. به گواهی٠تماشاگران، «تجربۀ جمعی» Ùˆ «نوعی Ú©ÛŒÙیت٠خاص» چنین تجربه ای را به Ú©Ù„ÛŒ از گوش دادن به رادیو Ù…ØªÙØ§ÙˆØª کند. در عین ØØ§Ù„ØŒ این «تاریکی» به ما اجازه Ù…ÛŒ دهد Ú©Ù‡ تماشاگران را به جاهایی ببریم Ú©Ù‡ در ØØ§Ù„ت عادی، بودن در آنجا ممکن نیست.
به عنوان٠مثال در یکی از تجربه های اخیر٠ما، Ú©Ù‡ نمایشی با نام «Kursk» بود، تماشاگران به شاهدان آخرین Ù„ØØ¸Ø§Øª نابودی یک زیردریایی روسی در اعماق دریا تبدیل Ù…ÛŒ شدند.
Ù¾Ø±ÙˆÙØ³ÙˆØ± ریچارد گریگوری (Richard Gregory) متخصص٠برجستۀ عصبشناسی Ùˆ روانشناسی Ú©Ù‡ عمرش را صر٠تØÙ‚یق در این باره کرده Ú©Ù‡ «مغز چگونه Ù…ÛŒ بیند؟»، هنگامی Ú©Ù‡ یکی از کارهای اخیر ما را دید توجهش به این جلب شده بود Ú©Ù‡ چطور وقتی Â«Ù…ØØ±ÙˆÙ…یت از قوۀ بینایی» با Â«ØªØØ±ÛŒÚ©Ø§Øª صوتی» ترکیب Ù…ÛŒ شود، Ù…ÛŒ تواند نیروی تصویرسازی٠ذهنی را در ما ÙØ¹Ø§Ù„ کند.
مکالمه ای Ú©Ù‡ پس از آن بین ما Ùˆ Ù¾Ø±ÙˆÙØ³ÙˆØ± گریگوری برقرار شد به تولید تازه ترین نمایش٠ما منتهی شد؛ «Going Dark» دربارۀ مردی است Ú©Ù‡ در ØØ§Ù„ کور شدن است Ùˆ در ØØ§Ù„ کشمکش با تغییر ÛŒØ§ÙØªÙ† ادراک ØØ³ÛŒ اش از جهان است. در این اثر به تناوب از «تاریکی مطلق» Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ شده بود تا تماشاگران به جهان٠جدید ÙØ§Ù‚د٠بینایی او راه پیدا کنند.
اما میل به تجربۀ Ú©Ø§Ø±Ø¨Ø±Ø¯Ù Â«Ù…ØØ±ÙˆÙ…یت ØØ³ÛŒÂ» به تجربیات ما Ù…Ù†ØØµØ± نمی شود Ùˆ در هنرهای مختل٠رو به گسترش است؛ نمونه ای از آن، اثر٠چیدمان٠هنرمندی چون میروسلاو بالکا (Miroslaw Balka) در موزۀ «تیت مدرن» (Tate Modern) در لندن است؛ اثری تجسمی Ú©Ù‡ خود را بر «هیچ بودن٠هر آنچه Ù…ÛŒ توانید ببینید» بنا Ù…ÛŒ کند.
به همین ترتیب، این روزها در تئاتر هم تمایل به بازی کردن با تعادل٠ØÙˆØ§Ø³Ù گوناگون در ØØ§Ù„٠رشد کردن است. نمونه ای دیگر از این نوع تجربه ها اخیرا در اجرای نمایش «ØÙ„قه» (Ring) اثر دیوید روزنبرگ (David Rosenberg) رخ داد، Ú©Ù‡ در آن به تماشاگران هدÙون هایی داده Ù…ÛŒ شد تا در «تاریکی مطلق» شاهد ماجرا باشند.
 شاید همۀ این ها ØØ§ØµÙ„ نوعی میل به تنوع باشد؛ اینکه گاهی Ù…ÛŒ خواهیم به مغزمان Ùˆ برخی از قوای ØØ³ÛŒ مان Ø§Ø³ØªØ±Ø§ØØªÛŒ بدهیم؛ هرچه نباشد ما در شرایطی زندگی Ù…ÛŒ کنیم Ú©Ù‡ هر روز در ØØ§Ù„ بمباران شدن با انواع تابلوهای هشدار دهنده Ùˆ پیام های تبلیغاتی Ùˆ Ø¢Ú¯Ù‡ÛŒ های تجاری هستیم.
 و یا شاید هم، در موردی مانند٠Ùیلم «آرتیست»، ÙØ¹Ø§Ù„ شدن٠نیروی تخیل مان برای درک Ùˆ کامل کردن قصه ای Ú©Ù‡ به Ø´Ú©Ù„ÛŒ Ù…ØªÙØ§ÙˆØª روایت Ù…ÛŒ شود، موجب Ù…ÛŒ شود از تجربۀ تماشای Ùیلم لذت بیشتری ببریم Ùˆ با آن ارتباط نزدیک تری برقرار کنیم.
نویسنده ای چون سال بلو (Saul BellowØŒ رمان نویس کانادایی/آمریکایی Ùˆ برندۀ جایزۀ نوبل ادبیات) معتقد است Ú©Ù‡ انباشتگی٠گیج کنندۀ ØÙˆØ§Ø³- به ویژه در مورد قوای٠بصری٠ما- Ù…ÛŒ تواند نیروی ویرانگری داشته باشد.
البته سال بلو اشاره Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ این خاصیت گیج کنندگی Ùˆ این قدرت٠اختلال در ØÙˆØ§Ø³ØŒ در عین ØØ§Ù„ Ù…ÛŒ تواند ابزاری زیباشناسنانه نیز باشد.
او در مورد ØØ±ÙÛ€ خودش، یعنی رمان نویسی، Ù…ÛŒ گوید Ú©Ù‡ در تجربۀ خواندن٠یک رمان، انگار خواننده با نویسنده وارد یک ÙØ¶Ø§ÛŒ خصوصی Ùˆ خودمانی Ù…ÛŒ شود Ùˆ به صدایی گوش ÙØ±Ø§ Ù…ÛŒ دهد Ú©Ù‡ گویی از پایین ٠جناغ٠سینۀ خودش Ù…ÛŒ آید.
این ÙØ¶Ø§ÛŒ خودمانی به ما اجازه Ù…ÛŒ دهد تا چیزی دربارۀ خودمان Ùˆ جهان مان را کش٠کنیم؛ این همان چیزی است Ú©Ù‡ همۀ ما به دنبالش هستیم، مگر نه؟ خب، گاهی اوقات شما Ù…ÛŒ توانید آن را با «سکوت» Ùˆ یا «ندیدن» پیدا کنید.
اعتراض به پخش Ùˆ تکه تکه کردن نمایش شهرقصه را در تلویزیون من Ùˆ تو را میخواستم برایتان Ø¨ÙØ±Ø³ØªÙ… . بر سایت شما Ú©Ù¾ÛŒ نمیشود .نمیدانم چرا. درین مورد اگر به من Ú©Ù…Ú© کنید ممنون میشوم
سرکار خانم ندایی،
از طریق آدرس
editor@namayeshgar.com
می توانید با ما در تماس باشید.