یادداشتی از «علی رÙیعی» برای درگذشت «ØÙ…ید سمندریان»
خبر بزرگ بود،
به بزرگی ØØ¶ÙˆØ± تو بر پیکر تئاتر ایران.
Ùˆ تلخ بود، به تلخی Ø§ÙØª Ùˆ خیز این پیکر نیمه جان.
شری٠بودی، بی هیچ گرهی، بی هیچ ØØ³Ø§Ø¯Øª Ùˆ قضاوتی.
غبطه اما بسیار داشتی ØŒ از نمایش های به صØÙ†Ù‡ Ù†Ø±ÙØªÙ‡ ØŒ از رویا های تصویر نشده.
تلÙÙ† Ú©Ù‡ کردی پر بودی از شوق. در اوج روزهایی Ú©Ù‡ در اقدامی استثنائاً درست، سالنی در ایرانشهر به نام تو شده بود.
Ú¯ÙØªÛŒ: خولی! هرکار Ú©Ù‡ میکنی بکن، اما Ø·Ø±Ø§Ø ØµØÙ†Û€ «گالیله» هم باید تو باشی.
بعد از «دایرۀ Ú¯Ú†ÛŒ Ù‚Ùقازی» این آخرین قرار کاری ما شد؛ Ú©Ù‡ نشد. به جبر زیستن در جغراÙیایی Ú©Ù‡ مرزدارش مرثیۀ نبود ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ساز را به زایش آثارش، بیشتر Ù…ÛŒ پسندد.
تو Ø±ÙØªÛŒ Ùˆ غبطۀ Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø´ «گالیله» ات ماند بر دل ما Ùˆ تماشاخانه ای Ú©Ù‡ اعتبارش تا ابد نام درخشان
ØÙ…ید سمندریان
خواهد بود.
علی رÙیعی
1 دیدگاه
ØØ±ÙÛŒ ندارم.ولی عاشق تاترم