یادداشتی از «رضا سرور» – نمایشنامه نویس، دراماتورژ Ùˆ منتقد تئاتر – دربارۀ میراث «ØÙ…ید سمندریان».
جماعت تئاتری ایران با مردی وداع Ù…ÛŒ ‌کنند که هیچ‌گاه ØÙ‚یقت را انکار نکرد Ùˆ لذت آموختن را به ذلت ÙØ±ÙˆØ®ØªÙ† ØªØ±Ø¬ÛŒØ Ø¯Ø§Ø¯. او به «مرکزیت٠ØÙ‚یقت Ùˆ چرخیدن ستارگان٠امید بر مدار٠آن» ایمان داشت.
رضا سرور:  اگر شاگردانی که مستقیماً در کلاس ‌های سمندریان شرکت جسته و یا در نمایش ‌هایش بازی کرده ‌اند را کنار بگذاریم، آنگاه شاگردان دیگرش چنین دسته‌ بندی می ‌شوند:
Û±-  کسانی Ú©Ù‡ پیش از سمندریان تئاتر را شروع کرده‌ بودند Ùˆ با Ø§ÛŒÙ†ØØ§Ù„ سمندریان را استاد خویش Ù…ÛŒ ‌دانستند، زیرا سمندریان با اجرای نمایش ‌‌هایش چشم‌ اندازی صØÛŒØ از تئاتر را برایشان ترسیم نموده بود.
از این طی٠شاگردان، اندکی زنده و بیشترشان سال ‌هاست که درگذشته‌ اند.
Û²-  کسانی Ú©Ù‡ تنها با دیدن نمایش‌ هایش از او تئاتر آموخته بودند؛ کسانی Ú©Ù‡ بعدها هنگام خواندن نمایشنامه ‌هایی چون «دایرۀ Ú¯Ú†ÛŒ Ù‚Ùقازی»، «ازدواج آقای میسی‌ سی ‌پی»، «ملاقات بانوی سالخوده»، «مرده‌ های بی Ú©ÙÙ† Ùˆ دÙن» Ùˆ یا «بازی استریندبرگ» در ذهن خود صØÙ†Ù‡ ‌ها را Ùقط با میزانسن٠سمندریان مجسم خواهند کرد.
همان کسانی Ú©Ù‡ هنگام خواندن «گالیله» Ø§ÙØ³ÙˆØ³ خواهند خورد برای تصویر سیاه صØÙ†Ù‡.
Û³- کسانی Ú©Ù‡ سمندریان بعد از دیدن نمایش‌ شان، در پشت صØÙ†Ù‡ با لبخندی یا اندرزی راهگشا به آنها دلگرمی داده بود.
Û´-  کسانی Ú©Ù‡ از طریق ترجمه ‌های او از دورنمات، ویلیامز Ùˆ وایس به تئاتر علاقه‌مند شده بودند، ترجمه ‌هایی دقیق با زبانی درخور صØÙ†Ù‡ Ú©Ù‡ هنوز هم ملاک ‌هایی‌ هستند برای ترجمان صØÙ†Ù‡ ‌ای.
Ûµ-  کسانی Ú©Ù‡ نه او Ùˆ نه نمایش هایش را ندیده‌اند، اما در هر گوشه‌ Ùˆ کناری از ایران به تئاتر مشغول‌ اند Ùˆ در دل Ù…ÙØªØ®Ø±Ù†Ø¯ به شاگردی دورادور٠استاد.
این ادعای شاگردی نه از روی ریا و سابقه ‌تراشی بلکه برآمده از عمق میراث٠سمندریان است که خواه ناخواه همه را ناگزیر از آموختن٠تئاتر و ایمان به آن کرده است. بسیارند کسانی که از او آموخته‌ اند، بی‌ آنکه خود بدانند.
Û¶-  کسانی Ú©Ù‡ هنوز نیامده‌ اند،اما در آینده، در اولین روز٠تمرین تئاتر، خود را شاگرد مستقیم او خواهند ÛŒØ§ÙØª. آنها از شور Ùˆ هیجانی مایه خواهند Ú¯Ø±ÙØª Ú©Ù‡ سمندریان در روزگار عسرت به کالبد تئاتر دمیده است.
«پدر تئاتر» بودن همین است؛ ÙØ±Ø²Ù†Ø¯Ø§Ù† شناخته Ùˆ ناشناخته را پروردن، آموختن٠آموز‌ه‌ ها تا آخرین دم، ØÙظ مَنشی پاک Ùˆ ممتاز، Ùˆ به ارث گذاردن الگویی برای زیستن در تئاتر.
«سمندریان» مانند نمایشنامه ‌نویس Ù…ØØ¨ÙˆØ¨Ø´ «دورنمات» به ÙØ±Ø§Ø³Øª Ù…ÛŒ ‌دانست Ú©Ù‡ امروزه در غیاب٠تراژدی ØŒ باید Ú©Ù…Ø¯ÛŒÙ Ù…ÙˆØØ´ÛŒ را نشان داد Ú©Ù‡ هردم بیشتر Ùˆ بیشتر جهان را در کام خویش ÙØ±Ùˆ Ù…ÛŒ ‌بلعد ØŒ باید موجودات مهیبی Ú©Ù‡ عدالت را Ù…ÛŒ ‌خرند بر صØÙ†Ù‡ رسوا کرد ØŒ باید سرنوشت دانشمندانی Ú©Ù‡ بدون قبول مسئولیت علم را در اختیار خودکامگان Ù…ÛŒ ‌گذارند به نمایش گذاشت.
 سمندریان مانند نمایشنامه ‌نویس Ù…ØØ¨ÙˆØ¨Ø´ دورنمات، به ÙØ±Ø§Ø³Øª Ù…ÛŒ ‌دانست Ú©Ù‡ امروزه در غیاب٠تراژدی، باید Ú©Ù…Ø¯ÛŒÙ Ù…ÙˆØØ´ÛŒ را نشان داد Ú©Ù‡ هردم بیشتر Ùˆ بیشتر جهان را در کام خویش ÙØ±Ùˆ Ù…ÛŒ ‌بلعد، باید موجودات مهیبی Ú©Ù‡ عدالت را Ù…ÛŒ ‌خرند بر صØÙ†Ù‡ رسوا کرد، باید سرنوشت دانشمندانی Ú©Ù‡ بدون قبول مسئولیت علم را در اختیار خودکامگان Ù…ÛŒ ‌گذارند به نمایش گذاشت.
 سمندریان Ùقط ارزش متون را نمی ‌دانست، بلکه از جامعه نیز شناخت دقیقی داشت؛ زمان اجرای «دایرۀ Ú¯Ú†ÛŒ Ù‚Ùقازی» Ùˆ تقارنش با برخی Ù…ØØ§Ú©Ù…ات آشکار‌کنندۀ موقعیت‌ سنجی سمندریان بود. «ملاقات بانوی ساخورده» را در آستانۀ Ø¨ØØ±Ø§Ù†Ù عدالت به صØÙ†Ù‡ برد Ùˆ زمانی Ú©Ù‡ تصمیم به اجرای «گالیله» Ú¯Ø±ÙØªØŒ ارجاعات بیرونی٠متن برشت چنان آشکار بود Ú©Ù‡ مانع از اجرای آن شدند.
Â Ú¯ÙØªÙ‡ شده Ú©Ù‡ «گالیله» وصیتنامۀ تئاتری سمندریان است. در این Ú¯ÙØªÙ‡ ØÙ‚یقتی Ù†Ù‡ÙØªÙ‡ است Ùˆ خوانش متن چرایی آن را مشخص می‌کند.
 در میان مضامین متنوعی Ú©Ù‡ در این متن است می‌ توان دغدغه ‌های ذهنی سمندریان را ÛŒØ§ÙØª: نابودگری تعصبات Ùˆ جزم ‌اندیشی ‌ها، اعتقاد راسخ به ØÙ‚یقت به ‌رغم انکار موقت آن، مبارزه با سطØÛŒ ‌نگری، انکار قهرمانان٠منجی Ùˆ در آخر، امید به تغییر جهان به‌ رغم امیدهای اندکی Ú©Ù‡ پیش ‌روست.
 سمندریان نگاه تردید‌آمیزی به وضعیت بشری داشت؛ در لبخند رندانه ‌اش چیزی از یأس موقر دورنماتی، تمسخر ÙØ±ÛŒØ´ÛŒ Ùˆ امیدواری برشتی بود. چنین آمیزه‌ ای از او یک اعجوبه می‌ساخت.
برایش مهم نبود Ú©Ù‡ یک متن را چندبار اجرا کند، بلکه مهم این بود Ú©Ù‡ اثر را در پرتو٠تجربیات٠نوین٠خود Ùˆ به ÙØ±Ø§Ø®ÙˆØ± تغییرات٠اجتماعی‌ از نو ØªÙØ³ÛŒØ± Ùˆ معنا‌یابی کند. تئاتر برایش آزمایشگاهی بود Ú©Ù‡ در آن هربار جهان را از نو معنا می‌ کرد. هر چند Ú©Ù‡ هرکس رسید از تلاش برای بستن آزمایشگاهش دریغ نکرد.
ØØ§Ù„ا متن اجرانشدۀ «گالیله» استعارۀ دیگری هم برای ما دارد؛ در این متن شاگردی هست به نام آندره ‌آ، همان Ú©Ù‡ از گالیله بسیار آموخت Ùˆ به رغم تردید‌های بسیار، عاقبت به راه او Ø±ÙØª.
 جماعت تئاتری ایران، در هیات آندره ‌آ، با مردی وداع Ù…ÛŒ ‌کنند که هیچ‌گاه ØÙ‚یقت را انکار نکرد Ùˆ لذت آموختن را به ذلت ÙØ±ÙˆØ®ØªÙ† ØªØ±Ø¬ÛŒØ Ø¯Ø§Ø¯. او به مرکزیت ØÙ‚یقت Ùˆ چرخیدن ستارگان٠امید بر مدار آن ایمان داشت.
 سمندریان، پدر تئاتر ایران، چنین مردی بود.
2 دیدگاه
درود بر Ø´Ø±Ø§ÙØª این مرد
بسیار عالی و روشن کننده .